دانش فردی بشر در حدی است که تنها به طور سطحی می تواند بخشی از پیچیدگی های عالم را توضیح دهد. حتی بیشتر انسان ها، نمی دانند مجموع کل دانش بشری چه حجم اندکی از پیچیدگی های عالم را می تواند توضیح دهد. در نتیجه این ناآگاهی، اغلب افراد بیش از حد اعتماد به نفس دارند ودر مسائلی که دانش زیادی ندارند، با اطمینان زیادی عمل می کنند.


ذهن انسان چگونه کار می کند وبشر چگونه در آن واحد، از تفکری سطحی وقدرتمند بهره می گیرد؟

ذهن انسان شبیه نمایشگر یک کامپیوتر نیست که برای نگه داشتن حجم زیادی اطلاعات طراحی شده باشد ، بلکه بیشتر شبیه برنامه ای است که به منطور استخراج مفیدترین اطلاعات ذخیره شده برای اتخاذ مناسب ترین تصمیم در موقعیت های نو جدید طراحی شده است. بنابراین افراد اطلاعات کمی در مورد جزئیات وقایع در ذهن خود ذخیره می کنند .

از این منظر ذهن انسان را می توان به زنبور وجامعه را به کندو تشبیه کرد نکته این است که هوش یکایک ما منحصر به توانایی های مغزی مانیست بلکه بشر در پاسخگویی به فعل وانفعالات محیط پیرامونی خود از ذهنی جمعی بهره می گیرد. به عبارتی او از بدن خود، طبیعت ودانش سایر افراد در اتخاذ بهترین واکنش وتصمیم ممکن تاثیر می پذیرد. به بیان دیگر، تفکر انسان، بیشتر حاصل تفکر اجتماع است، تا قابلیت های ذهنی خود فرد.

چکار کنیم تا تبعات اقدامات خود را پیش بینی کنیم؟

ما در وهله اول، باید دریابیم که هر اقدام ما چگونه می تواند بر جهان اثرگذار باشد ودر وهله بعد باید بین کنش ها و واکنش های خود با جهان ارتباطی منطقی برقرار کنیم. در واقع ذهن ما برای انجام این دو کار طراحی شده است. تفکر در هر موضوعی، از سیستم های اجتماعی گرفته تا اشیای فیزیکی، چیزی جز تشخیص چگونگی تاثیرگذاری پدیده های متفاوت بر جهان پیرامونی نیست.

به عبارتی فرآیندهای تفکر، تکلم واحساسات ما بر این اساس طراحی شده اند که ما را قادر سازند بهتر بتوانیم در جهت منافع خود نسبت به محیط پیرامون خود واکنش نشان دهیم. درک این موضوع نادانی انسان را عجیب تر جلوه می دهد.

چرا انسان جزئیات اندکی در مورد نحوه سازوکارهای پیچیده جهان را به خاطر می سپارند؟

دلیل این موضوع این است که ذهن ما استاد تمام عیاری در پالایش واستخراج کاراترین اطلاعات است. وقتی شما جمله کاملی را می شنوید، سیستم تشخیص گفتار شما می کوشد فحوای مطلب را دریابد وکلیت مفهوم جمله اهمیت دارد نه تک تک لغات. در واقع وقتی با سیستمی پیچیده از روابط علت ومعلولی مواجه می شوید، معانی به ساده ترین وجه ممکن استخراج شده وجزئیات حذف می شوند.

تفکر آدمی بر بستری از اطلاعات داخل وخارج از ذهنش بنا می شود که چه بسا برای خود او هم چند وچون آن اطلاعات تماما مشخص نیست.

ما در توهم دانش به سر می بریم، چرا که قادر نیستیم مرزی دقیق میان اطلاعاتی که در داخل وخارج ذهنمان است ترسیم کنیم. نمی توانیم چنین مرزی ترسیم کنیم، چون چنین مرز دقیقی موجود نیست. بنابراین شرایطی ایجاد می شود که نسبت به نادانسته هایمان، آگاه نیستیم.

یک زیب لباس چگونه کار می کند؟

برای نخستین بار ، روشی برای بررسی پدیده توهم دانش در انسان متولد شد. در این روش از مخاطبان آزمایش خواسته می شود در مورد موضوعی توضیح دهند وهدف آزمایش بررسی این موضوع بود که تا چه میزان توضیحات افراد از دانش آنها نشات گرفته است.

با خودتان فکر می کنید که چه میزان در مورد عملکرد یک زیپ شلوار می دانید؟ تلاش کنید تا در ذهنتان ببنید که یک زیپ بسته و باز می شود و عملکرد آن را به دقیق ترین شکلی که در ذهنتان می بینید ، روی کاغذ بیاورید.

اگر الان دوباره از شما بپرسم که چه میزان درباره ی عملکرد زیپ می دانید،به احتمال بسیار زیاد نمره ی پایین تری به خودتان می دهید. دلیل این امر این است که ما اغلب تخمین درستی نسبت به اینکه چه میزان در مورد یک مساله آگاهی داریم،نداریم و مسائل را ساده تر از چیزی که در واقع هستند تصور می کنیم.

این گونه آزمایش ها ثابت می کنند انسان ها در توهم به سر می برند.

اطلاعات افراد در مورد ساختار دوچرخه، مثالی ملموس از رواج پدیده توهم فهم عمیق در میان آحاد بشر است.

کدام قسمت های زیر حذف شده اند؟ زنجیر وپدال ها کجا قرار می گیرند؟ به طور اعجاب آوری پاسخ دادن به این سوال ها دشوار است.

زمانی که شکل صحیح کنار سه شکل دیگر نمایش داده شد، نتوانستند آن شکل را انتخاب کنند.

سطحی وناقص بودن اطلاعات ما در مورد اشیایی بدین سادگی بسیار قابل توجه است. ما حتد در مورد اشیایی که همواره وبه طور مستمر با آنها برخورد داشته ایم وبا مکانیزمی ابتدایی وقابل درک عمل می کنند نیز اطلاعات زیادی نداریم.